2004، فیلم مارمولک، فیلمی کمدی اجتماعی ، The Lizard
نقد فیلم مارمولک
نقدها از مارمولک خیلی عجیب بود. عدهای فیلم را کاملا رد میکردند و مبتذل میدانستند اما در مقابل آنها عدهای نیز فیلم را مدافع روحانیت دانسته و تقدیسش میکردند.
کمال تبریزی با ساخت فیلم “مارمولک” (1382) به گونه ای نقادانه به تابوهای جامعه نگاه می کند.
رضا مثقالی(پرویز پرستویی) سارقی مسلح و سابقه دار است که به دلیل استعدادش در بالا رفتن از دیوار و خالکوبی بازویش به “رضا مارمولک” مشهور است. سکانس آغازین فیلم دستگیری اش حین سرقت را نشان میدهد و در ادامه به حبس ابد محکوم میشود. تلاش او برای فر
ار از زندان با پوشیدن لباس یک روحانی هسته اصلی داستان را شکل میدهد و خرده داستانهای پیرامون آن با شوخ طبعی به نقد افکار سنتی جامعه میپردازد.
رضا مارمولک در زندان به پوچی رسیده و اقدام به خودکشی میکند اما این تلاش نافرجام به بستری شدنش در بیمارستان منجر میشود. در بیمارستان با یک روحانی به نام رضا احمدی (شاهرخ فروتنیان) آشنا میشود که کتاب شازده کوچولو میخواند و از طریق گچبری امرار معاش میکند. رضا مارمولک تحت تاثیر کلام نافذ و عامه پسند او قرار میگیرد و ایندو با هم دوست میشوند اما در ادامه با پوشیدن لباسهای حاج آقا احمدی موفق به فرار از بیمارستان میشود!
رئیس زندان ماموری وظیفه شناس است که از نگاه جامعه همواره خوب و درستکار بوده است.
رضا مارمولک در لباس یک روحانی برای فرار از کشور به شهری مرزی سفر میکند و ناخواسته امام جماعت مسجد آن شهر میشود. در حالیکه معلوماتی در زمینه مذهب ندارد با سخنرانی و ایراد خطبه گفتمان نافذ حاج آقا احمدی را به جامعه منتقل میکند و منبر و مسجدی که پیش از این با ریزش مخاطب مواجه بوده تحت تاثیر این کلام احیا میشود و با اقشار مختلف مردم ارتباط برقرار میکند.
رضا مارمولک که حالا امام جماعت مسجد امیر است به شخصیتی متنفذ و قابل احترام تبدیل میشود و در این در حالی است که مخفیانه زمینه فرار خود از مرز را فراهم میکند: در حالیکه برای جعل مدارک شناسایی به هر دری میزند هر بار به مشکلی بر میخورد تا بفهمد که به سادگی نمی تواند از هویت واقعی اش فرار کند! به موازات آن آوازه اش در شهر تا جایی رفته که حتی نسبت شفابخشی به او میدهند! ازینرو با مقبولیتی که در میان اقشار مختلف مردم پیدا کرده تلاش میکند تا به حل مسایل و مشکلات پیرامون خود بپردازد: جواد دل انگیز که از اراذل و اوباش محل است پس از آنکه کتک مفصلی از حاج آقا میخورد سر به راه میشود و نه تنها از آزار و اذیت همسرش فائزه دست بر میدارد به مسجد هم میرود!
در انتهای فیلم تعقیب و گریز به پایان میرسد و در اثر سماجت رییس زندان در انجام وظیفه رضا مارمولک شناسایی و دستگیر میشود. به این ترتیب مخاطب با مشاهده دگردیسی درونی او به این کلام حاج آقا احمدی میرسد که “به عدد انسانهای دنیا راه رسیدن به خدا وجود دارد!“
در جریان فیلم عبا و عمامه به موتیف پرمعنایی مبدل میشود که به درک بهتر تم داستان کمک میکند. رضا مارمولک با کمک این لباس در چند مقطع از دست پلیس میگریزد اما به تدریج پایبندی ظاهری اش به دین و اخلاقیات و اندرز سایرین به تحول درونش می انجامد، به گونه ای که شخصیتش نیز شبیه حاج آقا احمدی میشود! در پایان رضا مارمولک این لباس را به کودکی میدهد که در جریان فیلم زیر نظرش داشت و بازتابی از وجدان و کودک درونش بود!
فیلمنامه در بکارگیری مضامین طنز راه درستی را می پیماید و از هرگونه لودگی و ابتذال فاصله میگیرد. “مارمولک” طنزی انتقادی دارد و با پختگی و مهارت مخاطب را بارها به خنده می اندازد. فیلم دارای یک پلان اضافی یا کسالت بار نیست و سکانسها با دکوپاژ مناسب مضمون داستان را به مخاطب منتقل میکنند.
“مارمولک” در مجموع فیلمی موفق است که سعه صدر جامعه را به چالش میگیرد.
گفتاوردها Quotes
.برو حالتو بکن فقط مواظب باش اسراف نکنی
.می دونی چیه حاجی، اگر جهنمی هم تو کار باشه ما جامون ته موتورخونشه
.راههای رسیدن به خدا به عدد آدمهاست
حاج آقا! با وجود این زخم میشه نماز خوند؟
– اصلا به این حرفا نیست، ذات آدم باید درست باشه
.آقا جان بهشت که زورکی نمیشه! آنقدر فشار میدین که از اون ور جهنم میزنه بیرون …
!هی حاج آقا! عمامه ات برعکسه
!من دهن شما را … سلام بنده رو به مادرتون ابلاغ بفرمایید
عزیز دل برادر
عزیز دلانگیز
.نگفتم؟ من فکر کردم گفتم
!خداوند به ما خدمت بدهد به شما توفیق کنیم
.من اصلاً به تو فکر نمیکنم، بزمجه خریت خودت را بگردن خدا ننداز
.به روحانیت جسارت نکن خصوصاً که بچه دروازه غار باشه
.تو اگر دوست میخواهی مرا اهلی کن
.ای شیطون! نکنه گناهی کردی
.سلام عرض میکنم خدمت حضار محترم، بالاخص دوستان عزیز خلافکار
… خواهر مادر آدم رو به هم وصلت میدهند
کی گفته مسجد فقط جای عزاداریه؟
.آدمها اگه مرام داشتن گناه نمیکردن
.من نمیدانم این آقا مجتبی این سؤالها را از کجایش درمیآورد
.و اصلاً گور بابای قطب شمال ماستت رو بخور
.علی ایُّ حال، هیچ انسانی نیست که راه برای رسیدن به خدا نداشته باشه
!حالا برو اوستاتو بتکون
حاج آقا، شما درس خارج هم خوندین؟
. نخیر… بنده تمام مدت قم بودم
.تو عزیز دلمی دلانگیز، اگر اسلام دست و پای ما را نبسته بود
.اذان بده بریم دیگه، اذون گفتم حاج آقا، از کدوم؟! اذون دیگه! اهان
.ما هممون دزدیم و دزدی کار خوبیه
Answer the Questions
- Study the questions before you watch the movie.
- After the movie, write the answers to the questions in response to this blog in English or Persian.
- Write a short description of the story. Include what happened in the beginning, middle, and end of the movie.
- Who were the major characters in the film? Name each one and give a description.
- What were the key elements of the plot or story of the film? Was there conflict at any point?
- Were there any parts of the movie that you didn’t understand? Describe.
- What new Persian language expressions did you learn from this movie? Write five phrases or sentences.
- What do you know about the local culture in the movie that you didn’t know before?
- Did you enjoy the movie? What made you like it or dislike it?
1. The story of the film is about a criminal who goes to prison and escapes. He goes to a village and in that village he grows and finally he is recognized and arrested again,
2. Mr. Mojavar, the director of the prison, and Reza Marmolak, who plays the thief
3. The message of the film was that anyone can get closer to God in the city can achieve what he needs.
4. I understand all the parts
5. I’m not really familiar to these kind of films but I really enjoyed it. I liked the Iranian culture.
6. I almost knew everything because i watched it 2 times before.
7.yes, i really enjoyed it , i liked it because it’s a comedy movie